... بیاموزازهرآنچه میبینی

بلبل را ببین که حتی در قفس هم می‌خواند
پروانه را ببین که حتی با وجود کوتاهی عمر، از پرواز دست نمی‌کشد
طاووس را ببین که زشتی پاهایش، افسرده‌اش نساخته
زرافه را ببین که هرگز گردن‌کشی نمی‌کند
ادامه مطلب ...

غزل زیبای مولوی

                                           مولوی     

                             

 

 

یار مرا غار مرا عشق  جگر  خوار  مرا     یار تویی غار تویی خواجه نگه دارمرا 

نوح تویی روح  تویی فاتح و مفتوح تویی      سینه  مشروح  تویی  بردر اسرارمرا  

نور تویی سور تویی دولت منصور تویی      مرغ که طور تویی خسته به  منقارمرا 

قطره تویی بحرتویی لطف تویی قهرتویی      قند  تویی زهر  تویی  بیش  میازارمرا 

حجره  خورشید  تویی  خانه  ناهید  تویی      روضه  امید  تویی  راه  ده ای یارمرا

روزتویی روزه تویی حاصل دریوزه تویی    آب تویی کوزه تویی آب ده این بارمرا 

دانه تویی  دام  تویی باده تویی جام  تویی      پخته  تویی  خام  تویی خام بمگذارمرا 

این  تن  اگر کم  تندی راه  دلم  کم  زندی      راه  شدی  تا بندی  این همه  گفتارمرا

سوختم.........

ناگهان دیدم سرم آتش گرفت

سوختم

خاکسترم آتش گرفت
...
ادامه مطلب ...

دلنوشته های شیرین

             دلنوشته های شیرین

چه زیباست روزی که در کنار تو سپری شود
چه دلبری زیباتر از تو میتواند وجود داشته باشد
و چه اتشی است نگاهی که از چشمان تو شعله زند.......
چه فتنه انگیز است زمزمه ی خوش اواز تو که در قلب محزون من می نشیند
چه نمکین است لبخندی که بر لبان تو دیده شود
و چه دلنشین است سرود دلکشی که توسط تو خوانده شود.
اری..........
روزی زیباتر از روزهایی که در کنار تو سپری کرده ام سراغ ندارم
و هرگز کسی را مهربان تر از تو نشناخته
ام

معمای 5 (پنج) کلاه و 3 (سه) نفر

معما:

در یک اتاق تاریک 3 (سه) کلاه قرمز و 2 (دو) کلاه آبی قرار داده ایم. 2 (دو) نفر بینا و 1 (یک) نفر نابینا وارد اتاق می شوند و هر کدام یک کلاه را بر سر می گذارند و از اتاق خارج می شوند. چون اتاق تاریک بوده است دو نفر بینا نیز مانند فرد نابینا قادر به تشخیص رنگ کلاه خود نیستند. بیرون از اتاق هر یک فقط به کلاه دیگران نگاه می کنند و درباره رنگ کلاه روی سر خودشان قضاوت می کنند ...

بینای اول: من نمی دانم که کلاهم چه رنگی است.

بینای دوم: من هم نمی دانم که کلاهم چه رنگی است.

نابینا: من می دانم که کلاهم چه رنگی است !!

سوال: چطور دو نفر بینا نتوانستند رنگ کلاه روی سر خود را تشخیص دهند ولی فرد نابینا متوجه رنگ کلاه خود شد؟! 

برای مشاهده جواب به ادامه مطلب رجوع کنید

ادامه مطلب ...

خنده و شوخ طبعی

ادامه مطلب ...

لطیفه های شیرین مازندرانی

۱.یه مازندرانی میره عروسی خواننده میگه دستا رو ببرید بالا میخوایم بریم بندر مازندرانیه میگه گی بخر تا شوم نخردمی هیجا نشومی.

۲.لو چیست ؟حرکتی تقریبا رزمی است که مردان غیور مازنی  و اغلب ورازانی معمولا در حالت نشسته  و ناگهانی برای اهلی کردن فرزندانشان اسنفاده میکنند. 

ادامه مطلب ...

واقعا سر در نمیارم!

 واقعاً سر در نمیارم

 

ادامه مطلب ...

تسلیت به مناسبت وفات حضرت معصومه..


در روایتى درباره مقام والا و عظمت‏شان حضرت زهرا(س)و علت‏نامیده شدن ایشان به فاطمه آمده است:
محمد بن مسلم گفت: از ابوجعفر امام باقر(ع)شنیدم که فرمود:
فاطمه داراى جایگاهى کنار در جهنم است. وقتى روز قیامت مى‏شود،میان دو چشم هر نفر، مومن یاکافر نگاشته مى‏شود. آنگاه به کسى‏که دوستدار اهل‏بیت است و گناهان فراوانى دارد، دستور داده‏مى‏شود به آتش افکنده گردد. وقتى حضرت فاطمه آن شخص را مى‏بیند،مى‏گوید: بارالها! مولاى من! مرا فاطمه نام نهادى و به واسطه من‏مى‏خواستى از کسانى که دوستدار من و ذریه‏ام هستند، درگذرى‏وعده‏ات حق است و تو از وعده‏ات تخلف نمى‏کنى.

بی تو......

بی تو online ....

بی تو online شبی باز از آن room گذشتم.

همه تن چشم شدم دنبال ID تو گشتم.

شوق دیدار تو لبریز شد از  case وجودم.

شدم آن user دیوانه که بودم.

ادامه مطلب ...

اگه میتونی.....

اگه می تونی تو جفت چشام نگاه کن بگو دوسم داری!!!!

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

4326543523 اگه می تونی تو جفت چشام نگاه کن بگو دوستم داری!!!!

آقا چه بگویم...

آقا چه بگویم...


هر جمعه که شد بیا که ما بیداریم!

این جمعه فقط نیا عروسی داریم!

ادامه مطلب ...

رتبه بندی دانشگاه های ایران ( 5000 دانشگاه معتبر جهان)

WORLD RANK
UNIVERSITY


1373
UNIVERSITY OF TEHRAN

2255
SHARIF UNIVERSITY OF TECHNOLOGY

2470
TEHRAN UNIVERSITY OF MEDICAL SCIENCES

2723
AMIR KABIR UNIVERSITY OF TECHNOLOGY

2752
ISFAHAN UNIVERSITY OF TECHNOLOGY

2785
IRAN UNIVERSITY OF SCIENCE & TECHNOLOGY

2859
TARBIAT MODARES UNIVERSITY

2894
KHAJE-NASSIR-TOOSI UNIVERSITY OF TECHNOLOGY

2904
SHIRAZ UNIVERSITY OF MEDICAL SCIENCES

2912
IMAM SADIQ UNIVERSITY

2982
FERDOWSI UNIVERSITY OF MASHHAD

3055
SHIRAZ UNIVERSITY

3166
UNIVERSITY OF ISFAHAN

3236
UNIVERSITY OF TABRIZ

3367
ISFAHAN UNIVERSITY OF MEDICAL SCIENCES

3398
SHAHID BEHESHTI UNIVERSITY TEHRAN

3596
TABRIZ UNIVERSITY OF MEDICAL SCIENCES

3597
IRAN UNIVERSITY OF MEDICAL SCIENCES

3824
URMIA UNIVERSITY

4087
SHAHEED BEHESHTI UNIVERSITY OF MEDICAL SCIENCES

4094
ALZAHRA UNIVERSITY OR AZZAHRA UNIVERSITY

4306
PAYAME NOOR UNIVERSITY

4325
SHAHID CHAMRAN UNIVERSITY OF AHVAZ

4543
UNIVERSITY OF KASHAN

4804
BU ALI SINA UNIVERSITY

4995
HADITH SCIENCE COLLEGE TEHRAN

معرفی رشته ی هوشبری

هوشبری

دوره کاردانی هوشبری یکی از دوره‏های آموزش عالی (از شاخه‏های پیراپزشکی) است و هدف آن تربیت نیروی انسانی کارآمدی است که هر 1 یا 2 نفر از آنها بتوانند به عنوان دستیار یک متخصص بیهوشی زیر نظر وی در یک بخش اتاق عمل انجام وظیفه نمایند.
ادامه مطلب ...

تفاوت دختر و پسر در زمین خوردن...........

پسر در حال دویدن...


زااااارت (صدای زمین خوردن)
رفیق پسر: اوه اوه ؟؟؟؟؟؟؟؟چت شد؟ خاک بر سرت آبرومونو بردی ؟؟؟؟؟، پاشو ؟؟؟؟! (شپلخخخخخ "صدای پس گردنی")
یک رهگذر: چیزی مصرف کردی؟یکم کمتر میزدی خب!
یک خانوم جوان رهگذر: ایییییش پسر دست و پا چلفتیِ خنگ!

**************************
 

دختر در حال راه رفتن...

دوففففففف
سک (زمین خوردن به دلیل نقص فنی در قسمت پاشنه کفش)
رفیق دختر: آخ جیگرم خوبی؟ فدات شم! الهی بمیرم! چی شدی تو یهو؟ وااااااااااای...
یک رهگذر: دخترم خوبی؟ فشارت افتاده؟ میخوای برسونمت دکتری جایی؟
یک پسر جوان رهگذر: ای وای خانوم حالتون خوبه؟؟؟؟؟؟؟؟؟
من ماشینم همینجا پارکه یه لحظه وایسین،با این وضع که دیگه نمیتونین پیاده برین
 

دل کندن

دل کندن

جغدی روی کنگره های قدیمی دنیا نشسته بود. زندگی را تماشا می کرد. رفتن و ردپای آن را. و آدم هایی را می دید که به سنگ و ستون، به در و دیوار دل می بندند.
جغد اما می دانست که سنگ ها ترک می خورند، ستون ها فرو می ریزند، درها می شکنند و دیوارها خراب می شوند. او بارها و بارها تاجهای شکسته، غرورهای تکه پاره شده را لابلای خاکروبه های کاخ دنیا دیده بود. او همیشه آوازهایی درباره دنیا و ناپایداری اش می خواند و فکر می کردشایدپرده های ضخیم دل آدمها، با این آواز کمی بلرزد.
روزی کبوتری از آن حوالی رد می شد، آواز جغد را که شنید، گفت: بهتر است سکوت کنی و آواز نخوانی. آدمها آوازت را دوست ندارند. غمگین شان می کنی. دوستت ندارند. می گویند بدیمنی و بدشگون و جز خبر بد، چیزی نداری.
قلب جغد پیر شکست و دیگر آواز نخواند.
سکوت او آسمان را افسرده کرد. آن وقت خدا به جغد گفت: آوازخوان کنگره های خاکی من! پس چرا دیگر آواز نمی خوانی؟ دل آسمانم گرفته است.
جغد گفت: خدایا! آدمهایت مرا و آوازهایم را دوست ندارند.
خدا گفت: آوازهای تو بوی دل کندن می دهد و آدمها عاشق دل بستن اند. دل بستن به هر چیز کوچک و هر چیز بزرگ. تو مرغ تماشا و اندیشه ای! و آن که می بیند و می اندیشد، به هیچ چیز دل نمی بندد. دل نبستن سخت ترین و قشنگ ترین کار دنیاست. اما تو بخوان و همیشه بخوان که آواز تو حقیقت است و طعم حقیقت تلخ.
جغد به خاطر خدا باز هم بر کنگره های دنیا می خواند و آنکس که می فهمد، می داند آواز او پیغام خداست